در این راستا برخی معتقدند جمهوری اسلامی نه تنها از ظرفیتهای دیپلماتیک خود در پاسخ به این چالش در آسیای میانه و قفقاز بهخوبی استفاده نکرده بلکه برای حل آن از ظرفیتهای فرهنگی خود نیز بهره نگرفته است. تهران به عنوان یکی از مهمترین بازیگران منطقه، از ظرفیت بالای فرهنگی برای رسیدن به منافع ملی خود برخوردار است. استفاده از این ظرفیت، یکی از مهمترین بسترهایی است که میتواند در راستای حل چالشها در حوزه سیاست خارجی مورد استفاده قرار گیرد. اما به دلایل مختلف، این اثرگذاری در بحران اخیر مشاهده نشده است.
در گفتوگو با دکتر هیراد مخیری، کارشناس دیپلماسی فرهنگی و تحلیلگر مسائل قفقاز ظرفیتهای فرهنگی ایران و چالشهای پیش روی این حوزه را بررسی کردهایم.
در آسیبشناسی دیپلماسی فرهنگی دستگاه وزارت خارجه و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در آسیای میانه و قفقاز به چه نکاتی باید توجه کرد؟
دلایل مختلفی در ابتر ماندن دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران نسبت به کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز در چهار دهه گذشته وجود دارد که میتوان آن را در دو حوزه بینالمللی و داخلی دستهبندی کرد. در بحث چالشهای بینالمللی، مشخصاً مسئله تضادهای چندگانهای مطرح است که از دوران دهه ۶۰ تا امروز در تقابلهای سیاسی و امنیتی و تحریمهای بینالمللی کشورها و قدرتهای غربی و حتی شوروی دهه ۸۰ میلادی، از مهمترین عوامل شکست ما محسوب میشود. در حالی که کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز با ما بالاترین اشتراکات فرهنگی، تمدنی و حتی مذهبی را دارند -و به نوعی ایران دور از وطن معرفی میشوند – اما بهدلیل وجود مشکلات تضادهای ایدئولوژیکی، سیاسی و...، کشورهای همسایه رقیبمان مانند ترکیه توانستند از این چالشها نهایت بهرهبرداری سیاسی خود را داشته باشند.
اما مهمتر از دستهبندی نوع اول، مشکلات داخلی ما در مسیر دیپلماسی فرهنگی هستند. در مروری به مشکلات دهه۶۰ درمییابیم از همان ابتدای مسیر کاری دستگاه سیاست خارجیمان، نگاه تکبعدی (دیپلماسی مذهبی و دینی) غلبه داشته و ما از سایر ارکان دیپلماسی فرهنگی غافل ماندهایم. به دلیل اینکه حتی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی هم به نوعی ته ماندههای ایدئولوژی مارکسیستی بر کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز حاکم بود و در ادامه شاهد شکست این رویکرد سیاست خارجی در دهه ۹۰ میلادی بودیم.
نگاههای غیرتخصصی چه میزان در موفق نبودن ما مؤثر بوده است؟
بیتردید عامل مهم دیگر این است که ما در بهکارگیری نخبگان در دیپلماسی فرهنگی خود با غلبه نگاه حزبی و نگاه غیرتخصصی روبهرو بودیم و بیشترین ضربه را این سبک از انتخاب به بدنه دستگاه تصمیمسازی دیپلماسی وارد کرده است. یکی دیگر از عوامل چالشآفرین، توجه نداشتن دستگاه سیاست خارجی به نگاه نخبگان متخصصی است که سالیان سال در این حوزه پژوهش داشتهاند و البته این بیتوجهی به نگاه نخبگانی تنها مربوط به این منطقه نیست و در برابر سایر کشورهای جهان نیز به چشم میخورد.
ظرفیتهای رسانهای فعال ما در حوزه دیپلماسی فرهنگی در این منطقه چه میزان است. آیا توانستهایم از این ظرفیت بهدرستی استفاده کنیم؟
در زمینه ظرفیتهای رسانهای فعال ما در حوزه دیپلماسی فرهنگی، ابتدا باید اشاره کرد طی سالیان گذشته بهخصوص با روی کار آمدن دولت جدید و دستگاه دیپلماسی فعلی، نگاه علمی و پژوهشمحور در حوزه سیاست خارجی و نگاه به آرای نخبگان اهمیت جدیتری پیدا کرده است. این اتفاق خوبی است که با توجه به آزمون و خطاهایی که در این حوزه وجود دارد و بارها از سوی این پژوهشگران گوشزد میشد میبینیم توجه به این نگاههای آسیبشناسانه جدیتر شده است. امید است با توجه به این رویکرد بتوانیم رسانههای چند وجهی خود در حوزه تلویزیون و شبکههای ماهوارهای، رادیو و وبسایتهای خبری را با حمایت دستگاههای دولتی تقویت کنیم. هر چند این گام دیر اتفاق افتاد اما در حال طی کردن مسیر صعودی خود است.
در سراسر جهان بهخصوص کشورهای قدرتمند، دیپلماسی فرهنگی مهمترین عامل برای پیشبرد اهداف قدرت نرم است و ایران هم از این قضیه مستثنا نیست. امروزه هر کشوری که در حال فعالیت و سرمایهگذاری در این حوزه است بهطورقطع اهدافی در زمینه منافع اقتصادی، امنیتی و سیاسی در حوزه منطقهای و همسایگی و فرامنطقهای را پیگیری میکند. ترکیه که به نوعی از حوزه نگاه تورانی و قرابتهای زبانی و قومی خود در این کشورها بهره میگیرد نه تنها در جمهوری آذربایجان بلکه در قزاقستان، ازبکستان، ترکمنستان و بخشی از قرقیزستان و حتی در میان مرزنشینهای اویغور غرب چین نیز با استفاده از همین روزنه زبان ترکی، دیپلماسی فرهنگی خود را پیش برده تا در آینده بتواند اهداف قدرت نرم خود را ارتقا دهد. در حالی که ما حوزه شرق (افغانستان، تاجیکستان، پاکستان، ازبکستان و...) را که بهشدت تحت تأثیر فرهنگ فارسی و ایرانی است به کل رها کردهایم.
خبرنگار: زینب اصغریان
۱۲ دی ۱۴۰۱ - ۰۴:۴۰
کد خبر: 838799
این روزها لفاظیهای بیمحابا و غیردیپلماتیک الهام علیاف، رئیسجمهور جمهوری آذربایجان و دیگر مقامهای این همسایه شمالی علیه کشورمان بازتاب بسیاری داشته است. در مقابل تحرکات خصمانه باکو، دو مسئله زیر ذرهبین قرار گرفته؛ نخست انفعال مقامات سیاسی ما در برابر این یاوهگوییهای تکراری است و دوم این نکته که چه شده قفقاز که روزی جزئی از خاک ایران بزرگ بود حال به تهدیدی علیه کشورمان تبدیل شده است.
نظر شما